مهر و محبت آمیخته با قاطعیت

ساخت وبلاگ

بچه های ما بین شش تا ده سال سن داشتند. بچه ها بدشان نمی آمد که برای نماز صبح بیدار شوند. به خاطر محبتی که نسبت به پدر و مادر داشتند و رفتار صحیحی که از والدینشان دیده بودند به مسائل معنوی علاقمند بودند. در ظهر و شام، آنها هم همراه ما وضو می گرفتند و به نماز می ایستادند. می ماند نماز صبح که بیدار شدن برایشان کمی دشوار بود. به هر حال آنها کم سن و سال بودند و به راحتی نمی توانستند از خواب شیرین صبح گاه و نرمی و گرمی رختخواب، دل بکنند.

شهید رجایی تأکید داشت که بچه ها لااقل قبل از طلوع آفتاب بیدار شوند؛ اما برخوردش به حالت دستوری نبود. همین قدر که توانسته بود ذوق و شوق نسبت به اقامه نماز را در دل فرزندانش ایجاد کند، زمینه کافی برای رشد ایمانی آنها را فراهم ساخته بود.

او صبح می آمد بالا سر بچه ها می ایستاد و به حالت شوخی و البته با صدای بلند خطاب به ما می گفت: هیس! یواش تر صحبت کنید، بچه ها خواب هستند! صدای گرم و طنزآلود پدر باعث می شد بچه ها تکانی بخورند و برای دل کندن از بستر خود آماده شوند.

آقای رجایی اگر می دید که بچه ها هنوز از رختخواب جدا نشده اند، کنارشان می نشست و به آرامی شانه هایشان را می مالید و با محبت و بزرگواری به شوخی با آنها می پرداخت. وقتی بچه ها از جایشان بلند می شدند ایشان پشت سرشان حرکت می کرد، شانه هایشان را می گرفت و آنها را تا نزدیک محل وضو، بدرقه می کرد. او با حالت خنده و شوخی، ضربه ای هم با کف دست به پشت بچه ها می زد تا فضایی پرعطوفت را برای آنها رقم زده باشد.

با این روش، هم بچه ها عادت می کردند که نماز صبح را مهم دانسته و به اقامه آن مقیّد شوند و هم این که از اصرار پدر برای بیداری در صبح، تلخ کام نشده و خاطره بدی در ذهن نداشته باشند.

به روایت همسر رئیس جمهور شهید محمد علی رجایی، رمز جاودانگی

آشنایی کوتاه با زندگی آیت الله محمدی...
ما را در سایت آشنایی کوتاه با زندگی آیت الله محمدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ashkeatash8 بازدید : 191 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 11:57