عکس و خاطره

ساخت وبلاگ

درست یک ماه قبل از شهادت علی خلیلی با طلبه سیرجانی رفتیم تهران عیادت. به سختی نفس می کشید تغذیه و دفعش از راه شیلنگ هایی بود که مثل سیم به شمکش وصل کرده بودن. گفتن دو سه دقیقه بیشتر بهش نزدیک نشین. پرسیدم: دو ساله داری زجر می کشی، اگه برگردی به همون روز، بازم حاضری بری از ناموس مردم دفاع کنی و چاقو بخوری؟ گفت: من برای خدا این کارو کردم و ذره ای پشیمون نیستم. برگردم به اون روز بازم نهی از منکر می کنم.

آشنایی کوتاه با زندگی آیت الله محمدی...
ما را در سایت آشنایی کوتاه با زندگی آیت الله محمدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ashkeatash8 بازدید : 179 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 18:37