شهید سید سجاد خلیلی

ساخت وبلاگ

1- اهل عکس گرفتن و پز دادن نبود که هیچ، تأکید داشت هیچ کس نفهمد که به سوریه رفته است. می گفت: بگویید رفت مأموریت؛ همین. گفتیم: زیارت حرم حضرت زینب و دفاع از حریم ایشان که خیلی افتخار دارد. می گفت: دوست ندارم ریا شود، اجرش باشد برای آن دنیا.

2- همان دفعه اول هم با رفتنش مخالفت کردم. گفت: مادرجان! این همه مسجد می روید و روضه حضرت زینب می خوانید، دلتان می آید پسر شما یک گوشه بنشیند و حرم حضرت را ویران کنند؟ حرفش حرف حساب بود.

دفعه دوم از تهران تماس گرفت و گفت که باید بروم. این بار مخالفت مرا که دید زد زیر گریه. به حضرت زینب و حضرت رقیه قسمم داد که راضی باشم. دوستانی که کنارش بودند بعدها تعریف کردند که او اشک می ریخت و می گفت مادرم از من ناراحت است. دیگر او را ندیدم که بگویم مگر می شود از این که حاصل عمرم فدایی حضرت زینب شود ناراضی باشم؟ 

آشنایی کوتاه با زندگی آیت الله محمدی...
ما را در سایت آشنایی کوتاه با زندگی آیت الله محمدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ashkeatash8 بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:59