حاجی زاده، یادگار خانطومان

ساخت وبلاگ

1-     جنگ، جنگ است. توپ و گلوله این حرف ها سرش نمی شود. جبهه، شهادت و جراحت دارد. باید با این واقعیت ها کنار آمد. ناراحت نباش رضاجان ...

سرش را آورد بالا و نگاهی عمیق به صورتم انداخت:

-         تو فکر کردی من به خاطر شهادت بچه ها ناراحتم؟! نه.

کلاهش را نشانم داد که جای اصابت دو گلوله رویش به چشم می خورد. گفت: شهادت در دو قدمی من قرار نداشت؛ اما لیاقتش را نداشتم.



2-     سال های سال عادت داشتم هر روز دعای سلامتی امام زمان(عج) را به نیّت ظهور حضرت قرائت کنم. بعد از شهادت رضا چند روزی حال خوشی نداشتم و این دعا را نخواندم. یکی از اقوام خواب رضا را دید. گفت: به مادرم سلام برسانید و بگویید دعای سلامتی آقا را همیشه قرائت کند.

آشنایی کوتاه با زندگی آیت الله محمدی...
ما را در سایت آشنایی کوتاه با زندگی آیت الله محمدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ashkeatash8 بازدید : 153 تاريخ : چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 22:58